- شیطان صفت (شَ / شِ صِ فَ)
که صفت و خوی شیطان دارد. دیوسرشت. (یادداشت مؤلف)
معنی شیطان صفت - جستجوی لغت در جدول جو
- شیطان صفت
ددخو، ددمنش، دیوسرشت
متضاد: آدمی خو
متضاد: آدمی خو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(سُ صِ فَ)
لغت نامه دهخدا
آنکه خوی و عادت و صفت وی چون سلطان باشد:
سلطان صفت همی روی و صدهزار دل
با او چنانکه در پی سلطان رود سپاه.
سعدی
سلطان صفت همی روی و صدهزار دل
با او چنانکه در پی سلطان رود سپاه.
سعدی
(صِ فَ)
لغت نامه دهخدا
شیرین حرکات. شیرین کار. سخت زیبا، که صفات و حرکات شیرین و دلنشین دارد. آنکه مانند شیرین، معشوقۀ خسرو و فرهاد، زیبا و دلرباست. (از یادداشت مؤلف) :
هر جا که مولّهی چو فرهاد
شیرین صفتی بر او گمارد.
سعدی.
رجوع به مترادفات کلمه شود
هر جا که مولّهی چو فرهاد
شیرین صفتی بر او گمارد.
سعدی.
رجوع به مترادفات کلمه شود
ددمنش، ددخو، جانورصفت، جانورخو
متضاد: فرشته خصال، ملکوتی منش
متضاد: فرشته خصال، ملکوتی منش